برای پست انقلاب نکردیم
خانم فاطمه طباطبایی (عروس امام)
امام ما را تصدی پستهای حساس منع می کردند ؛مثلاً دوست نداشتند دخترشان نماینده مجلس بشود.چون می گفتند
خانم فاطمه طباطبایی (عروس امام)
امام ما را تصدی پستهای حساس منع می کردند ؛مثلاً دوست نداشتند دخترشان نماینده مجلس بشود.چون می گفتند
آقای سید رضا مصطفوی (نوه امام )
یک روز وارد اتاق امام شدم دیدم آقا مسیح نوه امام هم پیش ایشان هستند ...امام رو به مسیح کردند و فرمودند : "اگر می خواهی در جهان سعادتمند باشی , برو آخوند شو . که بتوانی همیشه از حق دفاع کنی و جلوی ناحق باستی و از چیزی نترسی و به حق عمل کنی . حتی اگر برای خودت ناگوار باشد
(برداشتهایی از سیره امام خمینی رحمه الله علیه جلد 1 صفحه 60 )
کل نهضت تنباکو و تاریخ آن منتسب به روحانیت است
به انگیزه بزرگداشت سالگرد صدور حکم تاریخی تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی
یکی از دغدغه های بزرگ فکری و سیاسی حضرت امام خمینی این بود که روحانیت اسلام از نقش بنیادی و محوری خود در امور اجتماعی و سیاسی غفلت کند و دیگر بار دوره فتور و رخوت به حوزه های علمیه باز گردد و فقها و علمای اسلام غرق در مباحث علمی و کلامی شوند و اندیشه های سیاسی اسلام را در محاق فراموشی قرار دهند.
صدای انفجاری که در بعد از ظهر روز ۱۴ مرداَد ۱۳۶۸ چرت ساکنان هتل «بورلى هاوس» واقع در منطقه «ساکس گاردنز پادینگتن» لندن را پراند، خبر از عملیات استشهادی یکی از فرزندان روحالله میداد که مدتهاست خواب را از چشمان سردمداران استکبار جهانی پراندهاند.
خانم زهرا مصطفوی (دختر امام):
تنها یکی دو مورد بوده که ایشان به ما نصیحت هایی کرده اند. یکی در ازدواج دختر خودم بوده که موقعی که خطبه عقد ایشان را خواندند و ما خصوصی خدمت ایشان بودیم به دختر من نصیحت کردند که
خانم مرضیه حدیدچی:
یکی از خصوصیات بارز امام این بود که حتی در مملکت کفر هم حقوق و قوانین اجتماعی آن را رعایت میکردند. از جمله وقتی در پاریس برادران پولی جمع کرده و گوسفندی خریدند و آن را در پشت حیاطی که امام برای نماز به آنجا میآمدند ذبح کردند
حجه الاسلام محمد علی انصاری کرمانی:
علاقه امام به مردم, یک علاقه عادی نیست, یک عشق است. . . واقعا امام برای مردم می سوزند و مانند یک پدر مهربان همیشه برای فرزندان پاک خود سعادت آرزو می کنند امام بارها در کنار تلویزیون که صحنه های دلخراش فقر و محرومیت نشان داده می شود گریه کرده اند.
ظهر آن روزى که مرحوم حاج آقا مصطفى رحلت کرده بودند و منزل امام پر بود از کسانى که براى تسلیت به محضر ایشان مىآمدند. وقتى همه رفتند، تا اذان ظهر شد امام بلند شده و تشریف بردند و وضو گرفتند و فرمودند: «من مىروم مسجد» گفتم اى واى،
یکی از محافظین بیت امام:
من بارها پشت سر آقا در صف نماز جماعت ایستاده ام . امام همیشه در نماز جماعت رعایت مامومین را نیز می نمودند و نماز را طولانی نمی کردند و طوری نماز را ساده برگزار می نمودند که اگر شخص دیگری جای آقا بود من فکر می کردم که نماز او اشکال دارد. نماز امام در جماعت بسیار ساده و پر محتوا بود
(برداشتهایی از سیره امام خمینی رحمه الله علیه جلد 3 صفحه 63 )
خانم نعیمه اشراقی (نوه امام):
خویشاوندان امام که از پانزده سالگی با ایشان بودند، می گفتند: «از پانزده سالگی ایشان که ما در خمین بودیم، آقا یک چراغ موشی کوچک می گرفتند و می رفتند به یک قسمت دیگر که هیچ کس بیدار نشود و نماز شب می خواندند.»